امروز 6 اسفنده و تنور تبلیغات واسه انتخابات داغ داغ...
ولی من به تو رای میدم :)
به شرطی که وعده ی باهم بودنمون یادت نره هااااا :)
***
امروز احتمالا نتیجه آزمایشم بیاد ، ک ببینیم اداشت چشه !
***
آبجی؟
دلم واست یه ذره شده :""(
میدونی چن وقته حتی یه عکس ازت ندیدم؟
دلم حسابی تتتتتنگ شده :""""
کاش این دوری و این فاصله تموم میشد... به بهترین شکل تموم میشد...
من راضی... تو راضی... همه راضی...
من از تو ، تو از من ، همه از درس من...
ایشششششششالا...
دیشب بهت گفتم میخوای نذر کنم ماه رمضون اعتکاف تو یه مسجد باشیم؟
گفتی ن....
آبجی ؟؟ چرا ن آخه؟
واقعا دلت میاد بگی نه؟
فرصت به این خوبی....
***
دیروز زنگیدی باهم حرف زدیم :""")
خیلی خوب بود...خیلی چسبید واقعا
ممنون:"*
***
دیشب آقاتون از سفر برگشت...
واسه اولین بار تو عمرم از ته دلم گفتم برو پیشش...
نمیدونم چرا خیالم راحت بود...
***
الان میخوام برم اثر دوپلر بخونم بانووووووو :"***********
دوست دارم آبجی ننننفسم
یه دنیا میخوااااااامت :"*
سر پل صراط
یقه ات را می گیرم
نترس
می خواهم آخرین لحظه هم
ببوسمت.
"رسول ادهمی"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: آبجی نفسم؟
یقه تو میگیرم :'***********
قرار بود صبر کنم تا 25 اسفند بعد بهت بگم جریان این وبو...
ولی خب از اون جایی ک بنده داداش شمام ، راز نگهداشتنمم مث شماس :))
همون دیشب گفتم بهت :)
و از گفتنم رااااضیم...
چقد خوبه که آبجیت، ازت راضی باشه و باعث خوشحالیش بشی :""")
دوست دارم آبجی نفس :"*********
یــــکی زیــر،
یــکی رو!
دسـتـهـایـمـان;
زیــبــاتــریــن بـــافـــتــنی دنـــیـــا...
امروز اول اسفد
آغاز به کار وبلاگ جدید من واسه آبجیم...
قصدم اینه که تا چند وقت بهش نگم این وب رو ساختم ، میخوام واسه 25 اسفند سوپرایزش کنم :)
ان شا الله
این وب رو ساختم تا از روزهای زندگیم بگم...
از تلخی ها و شیرینی های زندگی یه داداش..
یه داداش که همه زندگیش ، "آبجیشه"...